صفحات

۱۳۹۰ شهریور ۲۶, شنبه

امروز زن داییم زنگ زد به مامانم گفت که پسر خواهرشو میخواد بفرسته خونه ما واسه یه امر خیر من و بابام هم شاکی همون پشت تلفن آب پاکی رو ریختیم رو دستش من ؟ منو ازدواج؟امکان نداره حالا زوده اصلا کدوم پسری جرات کرده بیاد خواستگاری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر